مبانی نظری و پیشینه نظریه های شخصیت
مبانی نظری و پیشینه نظریه های شخصیت |
![]() |
دسته بندی | مبانی و پیشینه نظری |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 57 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 37 |
در 37 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت docx
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت docx
قسمتهایی از متن مبانی نظری و پیشینه
تاریخچه شخصیت
اهمیت موضوع شخصیت
درک مسأله ی «شخصیت» هدف نهایی و پیچیده ترین دستاورد روان شناسی است. شخصیت به یک معنا تمام روان شناسی را در برمی گیرد. هیچ آزمایشی در روان شناسی وجود ندارد که در شناساندن شخصیت سهیم نباشد. تذکر این نکته به هیچ وجه به معنای جزئی پنداشتن زمینه های دیگر روان شناسی، و بنا کردن شخصیت به منزله ی رشته ی رهنمود دهنده نیست، بلکه در حکم برجسته ساختن این نکته است که هر کس به بررسی شخصیت می پردازد نباید از قلمروهای دیگر روان شناسی ناآگاه باشد (مای لی[1]، 2008؛ ترجمه ی منصور، 1387).
شخصیت، محور اساسی بحث در زمینه هایی مانند یادگیری، انگیزه، ادراک، عواطف و احساسات و هوش، و مواردی از این قبیل است. به عبارتی موارد فوق الذکر اجزای تشکیل دهنده ی شخصیت به حساب می آیند. بنابراین، حتی مطالعه ی بیماری های روانی و به خصوص بیماری های روان کنشی[2]- را که بنا به دیدگاه روان شناسان، شامل اکثر پسیکوزها مانند اسکیزوفرنیا، پسیکوزهای عاطفی، تمام نوروزها و تمام اختلالات شخصیتی و منشی، رفتارهای ضد اجتماعی، اعتیادها و انحرافات می شود- را می توان جز امراض شخصیت دانست. به عبارت دیگر، شخصیت همانند ظرفی است که تمام پدیده ها و فرایندهای روان شناختی در آن قرار دارد (شاملو، 1390)
2-4-2) تعریف شخصیت
صاحب نظران حوزه ی شخصیت وروان شناسی از کلمه ی شخصیت تعاریف گوناگونی ارائه کرده اند. از نظر ریشه ای، گفته شده است که کلمه ی شخصیت برای معادل کلمه ی personality یا personalitie فرانسه است در حقیقت از ریشه ی لاتین persona گرفته شده که به معنی نقاب یا ماسکی بود که در یونان و روم قدیم بازیگرات تئاتر بر چهره می گذاشتند. این تعبیر تلویحا اشاره به این مطلب دارد که شخصیت هر کسی ماسکی است که بر چهره می زند تا وجه تمایز او از دیگران باشد (کریمی، 1385). بنابراین مفهوم اصلی و اولیه ی شخصیت، تصویری ظاهری و اجتماعی است که براساس نقشی که فرد در جامعه بازی می کند قرار دارد. در زمان ما و دیدگاه عامه، هم چنان این مفهوم از شخصیت به جای مفهوم کلی آن به کار برده می شود. از این لحاظ، شخصیت معادل با شهرت، حیثیت اجتماعی، خصوصیات پسندیده ی جسمی و روانی، سنگینی و متانت، خوش رویی و بسیاری صفات مطلوب اجتماعی دیگر به کار می رود، چنان که می گوییم: «او آدم با شخصیتی است» (شاملو، 1390).البته این برداشت سطحی از شخصیت تعریف معقولی نیست، وقتی روان شناسان اصطلاح شخصیت را به کار می برند، منظورشان چیزی بیش از نقشی است که بازی می کنند. ...
...
[1]- Meili
[2]- functional mental illness
...
2-5) دیدگاه های مرتبط با صفات شخصیت
این نظریه که شخصیت و رفتار انسان نتیجه ی مجموعه ای از صفات مختلف است، از قدیم وجود داشته است؛ لیکن در زمان معاصر، دو گروه برای آن اهمیت قائل شد. و آن را توسعه دادند. یک گروه آن هایی هستند که به روش و بینش کلینیکی به نظریه پردازی درباره ی صفات پرداخته اند و گروه دیگر آن هایی هستند که به روش های آزمایشی و به ویژه آماری (مانند روش تحلیل آماری)[1] را اساس دست یابی به نظریه صفات قرار داده اند (شاملو، 1390).
در نظریه های صفات چنین استدلال می شود که می توان برای مشخص ساختن جنبه های مهم رفتار و تجربه می توان از تعداد معدودی ابعاد استفاده کرد. دلالت ضمنی چنین نظریه هایی این اندیشه است که موقعیت فرد در برخی یا تمام این صفات ممکن است با نیرومندی شخصیتی خاص مرتبط باشند. صفات به طور به هنجار در جامعه توزیع شده اند. بنابراین در یک صفت مفروض (برای نمونه برون گرایی) بیش تر مردم در سطح متوسط و افراد معدودی در سطح بسیار بالا یا بسیار پایین از این صفت قرار دارند (کار، 2004؛ ترجمه ی پاشاشریفی و نجفی زند، 1385).
در این قسمت به بررسی نظریه های آلپورت، کتل، آیزنک، مک کری و کاستا، مایکل اشتون و کیبوم لی پرداخته می شود.
2-5-1) دیدگاه آلپورت در مورد صفات
گوردن آلپورت از جمله روان شناسانی است که با روش و بینش کلینیکی به نظریه پردازی درباره ی صفات پرداخته است. به نظر آلپورت هرکس از مجموعه ای از رفتارهای خاص خود تشکیل می شود که او را از دیگران متمایز می سازد، و به این علت هیچ دو نفری کاملا شبیه هم نیستند (شاملو، 1390).
آلپورت صفات شخصیت را گرایش های پاسخ دادن به شیوه های یکسان یا مشابه به محرک های مختلف دانست. به عبارت دیگر صفات شیوه های با ثبات و بادوام واکنش نشان دادن به محیط هستند (شولتزو شولتز، 2005، ترجمه ی سید محمدی، 1385). او هم چنین بر این عقیده بود که صفات واحدهای اصلی شخصیت هستند. به اعتقاد او صفات واقعیت دارند و پایگاه آن ها در سیستم عصبی انسان است. صفات نشان دهنده ی آمادگی های کلی شخصیت انسان است و نظم در واکنش او در موقعیت های مختلف و در طول زمان را توجیه می کنند (پروین وجان، 2001، ترجمه ی جوادی و کدیور، 1392). آلپورت این نظر را مطرح می کند که خصیصه ها را می توان بر طبق این که تا چه میزان در شخصیت فرد نفوذ دارند طبقه بندی کرد در برخی افراد ویژگی هایی وجود دارند که به شدت ناچیز هستند، و تقریبا در هر کاری که آن فرد انجام می دهد، منعکس می شوند. هر کسی دارای ویژگی هایی است که کم تر نافذ است اما باز هم به طور گسترده ای در رفتار او نمایان است. در عین حال ویژگی های دیگری در این فرد وجود دارد که تنها در موارد نادر بر رفتار او تاثیر می گذراند. ...
....
[1]- factor analysis
ادامه ي مطلب
امتیاز : |
|
طبقه بندی: ،
مبانی نظری و پیشینه نظریه های شخصیت ,
مبانی نظری و پیشینه جانشنین پروری در مدیریت (فصل دو)
مبانی نظری و پیشینه پژوهش جانشنین پروری در مدیریت |
![]() |
دسته بندی | مبانی و پیشینه نظری |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 68 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 43 |
مبانی نظری و پیشینه پژوهش جانشنین پروری در مدیریت
در 43 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت docx
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت docx
قسمتهایی از متن مبانی نظری و پیشینه
تاریخچه جانشین پروری[1]
تاریخچه انتخاب جانشین مناسب به هزاران سال پیش، زمانی كه پادشاهان قبل از مرگ خود به فكر انتخاب جانشینی برای اداره مملكت بعد از خود می افتادند باز می گردد. خانواده كشاورزانِ مالك هم به نوبه خود همواره درگیر مسأله جانشینی بوده اند و زمین معمولا به جانشینی ارث میرسیده كه از نظر نوبت تولد، جنسیت و مهارتهای خاص، امتیازاتی داشته باشد.فایول[2] (1916) از جمله اولین نویسندگانی است كه نیاز به برنامه ریزی جانشین پروری را در سازمان ها شناسایی کرد.یکی از 14 نکته مدیریت کلاسیک فایول که برای اولین بار در اوایل قرن بیستم بیان شد آن است كه مدیریت برای تداوم ثبات شغلی كاركنان مسؤولیت دارد. فایول اعتقاد داشت که اگر این نیاز فراموش شود، سرانجام سمتهای کلیدی توسط کارکنانی که به روش غلط آماده شده اند، اشغال خواهد شد.( بخشی ، 1387 )
بخش قابل توجهی از ادبیات حوزه جانشین پروری به جانشینی رهبری سازمان اشاره دارد؛ در این خصوصکنسر[3] وسیورا[4] (1995)سه فازمتمایز را در تحقیقات مربوط به جانشینی رهبری در مطالعات جامع خود شناسایی نمودند: دهه 1960، فاز ظهور مطالعات این حوزه كه در آن، توجه محققان بر خاستگاه جانشین، ارتباط اندازه سازمان و نرخ جانشینی، نرخ جانشینی و عملكرد سازمان پس از جانشینی و شرایط رخداد جانشینی متمركز بود. دردهه 70 با فاز رشد مطالعات، تلاش های محققان علاوه بر خاستگاه جانشین، بر ویژگی های جانشین، تناوب انتخاب جانشین، ارتباط جانشینان و هیأت مدیره و چارچوب و گونه شناسی جانشینی متمركز بود. در دهه های 80 و 90 ، یعنی فازهای مرور مطالعات و رشد فزاینده تحقیقات مربوطه، محققان، حوزه هایی مانند واكنش بازار سهام به تغییر مدیریت سازمان، برنامه ریزی جانشین پروری، فرایند جانشین پروری، نتایج جانشینی، و تطابق مدیران را مورد توجه قرار دادند. همانطور كه مشخص است نیاز به برنامه ریزی سیستماتیك برای جانشین پروری و نگاه فرآیندی به آن ، از دهه 80 به بعد مورد توجه خاص قرار گرفته است.( اتحادنژاد ، 1380 )
مفهوم شناسی جانشین پروری
در مورد جانشین پروری تعاریف مختلفی وجود دارد. هوانگ[5] ( 2001)جانشین پروری را همانند امتداد جانشینی تخت سلطنتی بر طبق برنامه ریزی فرد قبلی می داند. جانشین پروری در برگیرنده انتخاب مناسب ترین کارکنان برای احراز پست های بالاتر مدیریتی در سازمان ها از میان جمعی از کاندید های با مهارت است. این تعریف تنها به انتخاب افراد با مهارت اشاره دارد اما در مورد این که این افراد چگونه و به چه دلیل انتخاب می شوند توضیحی نمی دهند.(حسینینیا ، 1385 ) ...
...
[1] -Succession planning
[2] -Fayol
[3] -Konser
[4] -Sevra
[5] -Houang
...
مطالب:
تاریخچه جانشین پروری[1]
مفهوم شناسی جانشین پروری
هدف اصلی مدیریت کردن استعدادها
برنامه های جایگزین پروری و مدیریت استعدادها
یکپارچه کردن برنامههای توسعه شغلی کارکنان
تشویق برنامه های توسعه پیشگیرانه و قابل پیگیری
ارزیابی راهکارهای تکنولوژی
دشواریهای برنامههای جانشینی
محدود كردن پرورش افراد برای تصدی یك شغل و مسئولیت مدیریتی
شناسایی و معرفی افراد بدون بهرهگیری از روشهای معتبر
رها كردن فرایند توسعه كاركنان پس از گزینش افراد مستعد
فقدان حمایت و تقویت مدیریت ارشد سازمان از برنامههای جانشینی
ابعاد اصلی یک سیستم جانشین پروری موفق
استراتژی سازمان
متولیان و حامیان سیستم جانشین پروری
شناسایی استعدادها و تشکیل خزانه استعدادها
مدل های اصلی در برنامه ریزی و مدیریت جانشین پروری
مدل مرشد-مریدی
مدل کانال رهبری
مدل ستاره هفت
ایجاد تعهد
ارزیابی الزامات کار فعلی
ارزیابی عملکرد فردی
ارزیابی الزامات کار آینده
ارزیابی استعداد های آتی فرد
پر کردن خلا پرورشی
ارزیابی برنامه ریزی جانشینی
ریسك های موجود در برنامه ریزی جانشین پروری
پیشینه تحقیق
تحقیقات انجام شده داخل کشور
تحقیقات انجام شده خارج از کشور
منابع فارسی
منابع انگلیسی
ادامه ي مطلب
امتیاز : |
|
طبقه بندی: ،
مبانی نظری و پیشینه جانشنین پروری در مدیریت (فصل دو) ,
مبانی نظری و پیشینه درمان فراشناخت
مبانی نظری و پیشینه پژوهش درمان فراشناخت |
![]() |
دسته بندی | مبانی و پیشینه نظری |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 57 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 39 |
مبانی نظری و پیشینه پژوهش درمان فراشناخت
در 39 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت docx
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت docx
قسمتهایی از متن مبانی نظری و پیشینه
اختلال بدشكلی بدن و فراشناخت
فراشناخت عبارت است از هر نوع دانش یا فرآیند شناختی كه در آن ارزیابی یا كنترل شناختی وجود داشته باشد. از یك نظر آن را میتوان به عنوان یك جنبهی عمومی از شناخت در نظر گرفت كه در تمام فعالیتهای شناختی نقش دارد. نخستین بار آدرین ولز، درمان فراشناختی را معرفی كرد (Flavell, 1979).
علت پدید آمدن درمان فراشناختی پر نمودن نقصهای درمان شناختی بود، این روش درمانی از رفتار درمانی شناختی[1] متفاوت است. زیرا به جای این كه درمان شامل چالش با افكار و باورها در مورد تروما و یا مواجهههای مكرر و طولانی مدت با خاطرات مربوط به تروما باشد، شامل ارتباط با افكار به طریقی است كه مانع ایجاد مقاومت و یا تحلیل ادراكی پیچیده شود و بتواند راهبردهای تفكر ناسازگار در مورد نگرانی و همچنین نظارت غیر قابل انعطاف بر تهدید را از بین ببرد. نظریههای شناختی در مورد آن چه كه باعث به وجود آمدن الگوهای غیر مفید تفكر میشوند توضیحات مختصری ارایه كردهاند وجود باورهای منفی به طور مشخص نمیتوانند دربارهی الگوی تفكر و پاسخهای متعاقب آن توضیحی ارایه دهند. آن چه در این جا مورد نیاز است به حساب آوردن عواملی است كه تفكر را كنترل كرده و وضعیت ذهن را تغییر میدهند. این عوامل اساس نظریهی فراشناختی است (Wells, 2000).
تحقیقات مختلف نشان دادند كه بین جنبههای خاصی از فراشناخت با اختلالات روانشناختی رابطهای وجود دارد (Wells, 1994). مطالعهی Cooper and Osman (2007)، نشان داد كه افراد مبتلا به اختلال بدشكلی بدن از لحاظ كنترل فكر در مورد بدشكلی ظاهر، باورهای مثبت و منفی دربارهی نگرانی نسبت به بدشكلی ظاهر، راهبردهای كنترل فراشناختی، رفتارهای ایمنی نسبت به افكار و تصاویر در مورد بدشكلی ظاهر و عینیت دادن به افكار و تصاویر مربوط به بدشكلی ظاهر خود از افراد گروه شاهد، متفاوت میباشند.
تحقیقاتی كه در مورد درمان فراشناختی بر روی اختلالات هیجانی انجام شدهاند عبارتند از مطالعهی Wells و همکاران (2012) كه با استفاده از مدل فراشناختی بر روی افراد مبتلا به اختلال اختلال وسواسی جبری دریافتند كه تمام بیماران در پس آزمون، بهبودی معنیداری را در علایم اختلال وسواسی جبری نشان دادند كه این نتایج در 3 و 6 ماه بعد نیز باقی ماندند. ...
...
[1] . Cognitive Behavior Therapy (CBT)
...
2-20- انواع تغییر فراشناختی
درمان فراشناختی بر دو نوع تغییر فراشناختی بنیادی تأکید میکند. این تغییرات عبارتند از:
1. بیمار چگونه با افکارش رابطه برقرار میکند و آنها را تجربه مینماید (برای مثال، ماهیت آگاهی تجربی)
2. فرد چه نوع باورهایی دربارهی افکارش دارد.
این دو عامل به هم وابستهاند، ولی یکسان نیستند.
در مثالهای توصیف شده در بالا، بیماران افکار خود را درآمیخته با واقعیت[1] تجربه میکنند و از طریق سندرم شناختی-توجهی (CAS) به آنها پاسخ میدهند. در سطح باورهای مربوط به افکار، همهی بیماران بر این باورند که افکار، امیال یا تکانههایشان مهمااند و از معنی یا قدرت خاصی برخوردارند.
درمان فراشناختی، بر کسب شیوهی بدیل تجربه کردن افکار، و تغییر باورهای فرد دربارهی معنی و اهمیت افکار و احساسات تمرکز مینماید. هم چنین درمان، بر تغییر باورهای فرد دربارهی آیینمندیهای وسواسی و راهبردها و ملاكهای درونی نامناسبی که افراد مبتلا به اختلال وسواس برای تعیین سطح تهدید در موقعیتها به کار میبرند، تأکید مینماید.
مدل فراشناختی به رویکردهای درمانی نوآورانهای منجر شده است که با رویکردهای پیشین تفاوت عمدهای دارند. برای نمونه، رویارویی طولانی و مکرر برای ایجاد تغییر شناختی و عاطفی ضروری نیست. در این رویکرد، رویارویی با مدل فراشناختی تلفیق شده و برای آزمودن پیشبینیهای مبتنی بر باورهای فراشناختی به کار میرود.
درمان فراشناختی با بازنویسی[2] طرحهای ذهنی[3] بیمار برای عمل کردن و شناخت، بر تغییر راهبردهای مورد استفادهی او برای هدایت رفتار و پردازش متمرکز میشود. درمان، باورهای فراشناختی دربارهی افکار و نیز شیوهی برخورد افراد با افکار مزاحم خود را به چالش میکشد.
در مورد اخیر، درمان فراشناختی به ایجاد تکنیکهای جدیدی از قبیل رویارویی و انجام پاسخ[4] منجر شده است. در تکنیک رویارویی و انجام پاسخ، بیماران ترغیب میشوند که آیینمندیهای وسواسی خود را به گونهای انجام دهند که آنان را قادر به تغییر ماهیت رابطهی خود با افکارشان سازد.
به بیان دقیقتر، به بیمار اجازه داده میشود تا درگیر آیینمندیهای وسواسی خود شود، اما به او آموزش داده میشود که در طول انجام آیینمندیهای وسواسی، افکار وسواسی خود را در ذهنش حفظ نماید. ...
[1] . fused with reality
[2] . rewritting
[3] . subjective plans
[4] . exposure and response commission (ERC)
...
2-24- پیشینه ی پژوهشی
2-24-1- پژوهش های داخلی
در بررسی خانجانی و همکاران (1391)، که با عنوان مقایسه اختلالات روانی در متقاضیان جراحی زیبایی با افراد غیرمتقاضی انجام داد، نتایج نشان داد که از بین نه بعد اختلالات روانی، دو گروه متقاضی و غیر متقاضی جراحی زیبایی در همه ابعاد بجز دو بعد افكار پارانوئیدی و روان پریشی تفاوت معنی داری با یكدیگر داشتند.
در بررسی که سالاریفر و پوراعتماد (1390)، با عنوان رابطه باورهای فراشناختی با اختلال افسردگی و اضطراب انجام دادند، نتایج نشان داد که باورهای فراشناختی با اختلال افسردگی و اضطراب رابطهای مثبت دارد. میزان همبستگی باورهای فراشناختی با اضطراب 59/0 و با افسردگی 67/0 است. مؤلفههای باور در مورد غیرقابل کنترل بودن و باور درمورد کفایت شناختی میتواند، 40 درصد از واریانس اضطراب و 50 درصد درصداز واریانس افسردگی را پیشبینی کند. علاوه براین، مؤلفههای باور در مورد غیرقابل کنترل بودن و باور در مورد کفایت شناختی با «اضطراب صفت» و مؤلفه باور در مورد غیرقابل کنترل بودن با"اضطراب حالت" رابطهای مثبت دارد. ...
ادامه ي مطلب
امتیاز : |
|
طبقه بندی: ،
مبانی نظری و پیشینه درمان فراشناخت ,
مبانی نظری و پیشینه رفتار درمانی دیالکتیک
مبانی نظری و پیشینه پژوهش رفتار درمانی دیالکتیک |
![]() |
دسته بندی | مبانی و پیشینه نظری |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 36 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 42 |
در 42 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت docx
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت docx
قسمتهایی از متن مبانی نظری و پیشینه
رفتار درمانی دیالکتیک [1]
این شکل از درمان به طور موفقیت آمیزی در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی و رفتار شبه خودکشی به کار رفته است. این روش گلچینی از روش های مربوط به درمان های حمایتی، شناختی و رفتاری است. برخی عناصر از روش درمانی فرانتس الکساندر به عنوان یک تجربه هیجانی اصلاح کننده مشتق می شوند هدف بهبود مهارت های بین فردی و کاهش رفتارهای خود تخریبی است که برای رسیدن به این هدف از روش هایی همچون نصیحت کردن ، استفاده از استعاره، داستان گویی، و مقابله و بسیاری روش های دیگر استفاده می شود. با این روش به بیماران مرزی برای غلبه بر احساسات دو گانه ای که مشخصه این اختلال می باشد کمک می شود. رفتار درمانی دیالکتیک از درمان شناختی ، رفتاری استاندارد برگرفته شده و جهت درمان اختلال شخصیت مرزی. بالاخص بیمارانی که سابقه مزمن خود کشی داشته و عملکرد آنها به شدت از بین رفته و نابهنجار شده بکار می رود. (برخوردار،1390).
اگر چه «دیالکتیک» در وهله اول برای تاکید بر توازن به وجود آمد، لیکن با پیشرفت درمان در جهانی که از ابتدا پیش بینی نمی شد، «دیالکتیک» به زودی به صورت اصل و راهنمای درمان درآمد. DBT از یک جایگاه تئوریکی ثابت و استوار برخوردار است. لیکن شیوه ها و استراتژی های واقعی آن به طرز قابل توجهی با جهت گیری درمان های مختلفی همپوشی دارد. مانند: درمان روان پویایی، درمان مراجع- محوری، درمان های استراتژیک و درمان های شناختی (linehan,1993).
دیالکتیک به عنوان یک جهان بینی یا دیدگاه فلسفی متخصصان بالینی را در جهت ساختن فرضیه های تئوریکی متناسب با مشکلات مراجعان و درمان آنها راهنمایی می کند. از سوی دیگر، دیالکتیک به عنوان رابطه و گفتگو به رویکرد یا استراتژی های درمانی اشاره دارد که توسط درمانگران برای ایجاد تغییر مورد استفاده قرار می گیرد. آنچه در DBT مهم است تعداد استراتژی های درمانی دیالکتیک آن میباشد.
دیالکتیک از نقطه نظر گفتگو و ارتباط به تغییر از طریق قانع سازی و ترغیب و استفاده از مخالفت ها و تضادهایی که در رابطه درمانی وجود دارند اعتقاد دارد نه به منطق رسمی غیر شخصی . هم مراجع و هم درمانگر به وسیله مخالفت درمانی با مواضع متناقض می توانند به مفاهیم جدیدی در بین مفاهیم کهنه خود برسند. روح دیدگاه دیالکتیک این است که هرگز یک واقعیت نهایی با یک حقیقت غیر قابل جدال را نپذیریم .
در جلسه درمان، گفتگوی دیالکتیکی از اهمیت خاصی برخوردار است. شاید چیزی است که بیش از سایر عوامل اهمیت دارد توجه به این نکته است که دیالکتیک میتواند شانس استفاده از مکانیسم دو نیمه سازی را در مراجعان مرزی کاهش دهد (linehan,1993).
2-1-5-1مفهوم سازی دیالکتیکی مراجعان
مفروضه های دیالکتیک بر مفهوم سازی مشکل مراجعان در DBT به چند شکل تاثیر می گذارد: دیالکتیک معتقد است که اختلالات روانشناختی تحت عنوان اختلالات و مشکلات سیستمی بهتر مفهوم سازی میشوند. اختلالات سیستمی این خصوصیات را دارند:
1.اختلال را با توجه به عملکرد سالم و طبیعی تعریف می کنند.
2. به ارتباط و تداوم بین سلامت و اختلال اعتقاد دارند.
نقص در تعدیل هیجان ممکن است به مشکلات زیر ارتباط داشته باشد :
1-مشکل در بازداری از رفتارهای مخرب وابسته به خلق
2- سازماندهی رفتار در خدمت اهدافی مستقل از خلق فعلی
3- افزایش یا کاهش برانگیختگی فیزیولوژیکی مورد نیاز
4-مشکل در پرت کردن توجه از محرک های برانگیزاننده هیجانی
5-تجربه هیجان بدون دور انداختن فوری آن و یا بدون ایجاد هیجان منفی ثانویه افراطی
6-معتقدند که اختلال از علل متعدد ناشی می شود نه یک علت واحد
از آنجا که مکانیسم های شروع عدم تنظیم هیجانی واضح و شفاف نیستند ، احتمال دارد که عوامل بیولوژیکی نقش اساسی را بعهده داشته باشند. تاثیر این عوامل ممکن است به صورت تاثیر ژن ها باشد به صورت عوامل پیش از تولد و یا حوادث آسیب زای دوران کودکی که بر رشد مغز و سیستم اعصاب تاثیر می گذارد(برخوردار،1390).
2-1-5-2 محیط های بی اعتبار کننده
همه افرادی که آسیب پذیری اولیه خلقی برای عدم تنظیم هیجانی دارند مبتلا به اختلال شخصیت مرزی نمی شوند ، بنابراین در تئوری زیستی – اجتماعی به این نکته اشاره شده که محیط های رشدی خاص نیز برای ایجاد این اختلال ضروری هستند . ....
[1] Dialectical Behaviour Therapy (DBT)
...
2-1-5-4-مرحله پیش درمانی
2-1-5-4-1جهت گیری و بستن قرارداد
وظایف اصلی جهت گیری دو مورد است: 1- مراجع و درمانگر هر دو باید به صورت دو جانبه تصمیم بگیرند که می خواهند با یکدیگر کار کنند یا نه. معمولاً جلسه اول تا سوم ، فرصت مناسبی برای این تصمیم گیری است. انجام مصاحبه تشخیصی ، گرفتن شرح حال و تحلیل رفتاری از اولین رفتارهای هدف می تواند در جلسات اول به صورت آمیخته و یا به صورت مجزای از هم صورت گیرد.2- مراجع و درمانگر هر دو به بحث و مذاکره پیرامون یکسری انتظارات کلی که راهنمای گام های اولیه درمان خواهد بود، می پردازند. در مورد انتظاراتی که مراجع و درمانگر از یکدیگر خواهند داشت بحث شده و روی آنها توافق به عمل خواهد آمد. در صورت لزوم درمانگر تلاش خواهد کرد که باورهای مخرب مراجع در خصوص فرایند درمان را تغییر دهد. موضوعات مورد بحث عبارتند از : میزان و حجم تغییراتی که به طور معقولانه انتظار وقوع آنها وجود دارد اهداف و شیوه های کلی درمان، و داستان های مختلفی که ممکن است مراجع در زمینه فرایند درمان به طور کلی در ذهن داشته باشد. ضمناً دیدگاه دیالکتیک زیستی – اجتماعی اختلال شخصیت فرامرزی نیز معرفی خواهد شد.
چند نکته اضافی دیگر نیز در اینجا بحث جهت گیری وجود دارد. اول اینکه ، رفتار درمانی دیالکتیک نوعی درمانی حمایتی معرفی می شود که لازمه آن ارتباط قویاً متحدانه بین مراجع و درمانگر می باشد. رفتار درمانی دیالکتیک نوعی برنامه پیشگیری از خودکشی نیست. بلکه یک برنامه ارتقاء زندگی است که مراجع و درمانگر در آن به صورت تیمی برای آفرینش یک زندگی ارزشمند تلاش می کنند دوم اینکه ، رفتار درمانی دیالکتیک نوعی درمانی شناختی – رفتاری معرفی شده و تاکید اولیه آن تحلیل و جایگزین کردن رفتارهای مسئله آفرین با رفتارهای سازگارانه و تغییر باورهای ناکارآمد و الگوهای فکری غیر قابل انعطاف و خشک میباشد. سوم اینکه به مراجع گفته می شود که رفتار درمانی دیالکتیک یک درمان مهارت مداراست و تاکید ویژه بر آموزش مهارتهای رفتاری دارد. استراتژی های بستن قرارداد و جهت گیری که با استراتژی های اعتبار یابی متوازن می شوند ، مهمترین استراتژی ها در خلال این مرحله از درمان می باشند(برخوردار،1390).
مرحله اول :
الف)کسب توانمندی ها و مهارت های اساسی
تمرکز اولیه در اولین مرحله درمان بر اکتساب الگوهایی در زندگی است که به طرز معقول کاربردی و با ثبات باشند. اهداف ویژه ای که در این مرحله از اهمیت خاصی برخوردار است عبارتند از کاهش رفتارهای خودکشی، کاهش رفتارهایی که مخل درمان هستند، کاهش رفتارهایی که مخل کیفیت زندگی می باشند و افزایش مهارت های رفتاری به این اهداف به صورت سلسله مراتبی و پیوسته نزدیک می شویم، و هرگاه به هدفی نائل آمدیم هدف بعدی ظاهر می شود. ....
ادامه ي مطلب
امتیاز : |
|
طبقه بندی: ،
مبانی نظری و پیشینه رفتار درمانی دیالکتیک ,
مبانی نظری و پیشینه پژوهش شناخت و فراشناخت
مبانی نظری و پیشینه پژوهش شناخت و فراشناخت |
![]() |
دسته بندی | مبانی و پیشینه نظری |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 56 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 46 |
مبانی نظری و پیشینه پژوهش شناخت و فراشناخت
در 46 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت docx
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی و فارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت docx
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
شناخت و فراشناخت
شناخت
شناخت به فرایندهای درونی ذهنی یا راه هایی گفته می شود که در آن ها اطلاعات پردازش[1] می شوند. یعنی راههایی که به وسیله آن ها اطلاعات مورد توجه قرار گرفته، به رمز در آمده و در حافظه ذخیره می شود تا، هر زمان که نیاز باشد از حافظه فرا خوانده شده و مورد استفاده قرار گیرد.
ادراک[2]، تخیل[3]، بازشناسی[4]، حل مسئله[5] و تفکر از اصطلاحاتی است که به مراحل فرضی شناخت اشاره دارد (وول فولک[6] 1990 ). واژه شناخت جهت توصیف روش هایی به کار می رود که طی آنها اطلاعات پردازش[7] می شوند. بیشتر فعالیت های شناختی، وابسته به عوامل فراشناختی هستند كه این فعالیت ها را نظارت و كنترل می كنند(اسپادا و همکاران، 2007). در زیر به فراشناخت و عوامل فراشناختی اشاره شده است.
فراشناخت
یادگیری را تغییر نسبتاً دائمی در رفتار نهفته یك شخص بر اثر كسب تجربه تعریف می كنند؛ و این نکتۀ مهمی است که یادگیرنده به صورت فعال و از راه تعامل دائم با محیط، به ساخت دانش می پردازد (فونتانا، 1385). فلاول براین باور بود که اصطلاح فراشناخت به فرآیندهای شناختی گفته می شود كه در كنترل جنبه های شناخت نقش دارند(پوردون و كلارك[8]، 1999). در واقع فراشناخت به دانش فرد درباره فرایندهای شناختی خود و چگونگی استفاده بهینه از آن ها برای رسیدن به هدف های یادگیری گفته می شود، چنانکه فرد را یاری می دهد تا به هنگام یادگیری و دانستن امور، پیشرفت خود را زیر نظر گیرد. همچنین این دانش به افراد کمک می کند تا نتایج تلاش های خود را ارزیابی کرده و میزان تسلط خود را بر مطالبی که خوانده است بسنجد. یكی از رویكردهای آموزشی نوین، خودارزشیابی است. خودارزشیابی را به عنوان راهكار فراشناختی در یادگیری زبان تعریف می كنند كه در آن، زبان آموزان عملكرد خود را پس از تكمیل فعالیتهای یادگیری بررسی و یا پیشرفت خود را در به كار بردن زبان كنترل می كنند(دیک[9]، 1991 و ریچاردز[10]، 1992). هدف اصلی خودارزشیابی گسترش فرایند شناختی است به گونه ای که یادگیری توسعه یابد(لئو[11]، 2000: 565). فراشناخت عبارت است از فرایندهای ذهنی که در آن فردی، فرایندهای ذهنی خود را در تفکر، یادگیری و یادآوری[12] هدایت می کند. به این ترتیب فراشناخت به فرد اجازه می دهد که پس از خواندن یک پاراگراف، آگاه شود که آیا آن را فهمیده است یا خیر؟ بنابراین، فراشناخت مفهومی چند وجهی است که شامل دانش ها(باورها)، فرایندها و راهبردهایی است که شناخت را ارزیابی، نظارت یا کنترل می کند(ولز، 1979؛ فلاول، 1979؛ نلسون[13] و همکاران، 1999؛ موسس و بیرد[14]، 2002؛ اسپادا[15] و همکاران، 2007).
فرایندهای فراشناختی دارای دو جنبۀ مستقل اما مرتبط با یکدیگرند : یکی دانش فراشناختی و دیگری تجربه فراشناختی(کدیور، 1383). می توان گفت اكثر نظریه پردازان بین دو جنبه فراشناخت تمایز قائل شده اند: دانش فراشناختی كه عبارت است از اطلاعاتی كه افراد در مورد شناخت خود درباره عوامل و راهبردهای یادگیری مرتبط با تكلیف دارند؛ و تنظیم فراشناختی كه به انواع اعمال اجرایی نظیر توجه، بازبینی، برنامه ریزی و شناسایی خطاها در عملكرد اشاره دارد و بر فعالیتهای شناختی اثر می گذارد(ولز، 2000). براون[16](1980) عقیده دارد از آنجا که دانش فراشناختی، یادگیری چگونه یادگرفتن است، داشتن آن باعث می شود افراد بطور کارآمدتر و منعطف تر به تطبیق توانایی های شناختی خود با تکلیف جدید بپردازند. دانش فراشناختی شامل توانایی فرد در پرسیدن سئوال هایی از نوع سئوال های زیر از خودش است :
درباره این موضوع چه می دانم؟
به چه مقدار زمان برای یادگرفتن این موضوع نیاز دارم؟
برای پرداختن به حل این مسئله، چه برنامه ای مناسب است؟
چگونه می توانم نتیجه این کار را برآورد یا پیش بینی کنم؟
چگونه باید در روش هایی که استفاده می کنم، تجدیدنظر کنم؟
اگر مرتکب خطایی شدم، چگونه می توانم آن را مشخص کنم؟
مهارت های فراشناختی مهارت های بازبینی هستند که در خلال یادگیری و آموزش فعال می شوند. اگر فرد نداند چگونه پاسخ هایش را وارسی کند، وقت کافی برای مطالعه اختصاص دهد یا در صدد برآید که بفهمد اطلاعاتی درباره موضوع قبلا آموخته است یا نه؟، در آن صورت تکلیف یادگیری آن چنان جلوه می کند که گویی برای اولین بار است که با آن روبرو شده است. یادگیری همیشه فعالیتی دشوار است. ....
[1] processing
[2] perception
[3] imagination
[4] recognition
[5] problem solving
[6] Wolfolk
[7] processing
[8] Purdon & Clark
[9] Dick
[10] Richards
[11] Leow
[12] remembering
[13] Nelson
[14] Moses & Baird
[15] Spadaa
[16] Brown
...
ادامه ي مطلب
امتیاز : |
|
طبقه بندی: ،
مبانی نظری و پیشینه پژوهش شناخت و فراشناخت ,
مبانی نظری و پیشینه سازگاری اجتماعی و تحصیلی (فصل دو)
مبانی نظری و پیشینه سازگاری اجتماعی و تحصیلی (فصل دو) |
![]() |
دسته بندی | مبانی و پیشینه نظری |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 55 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 51 |
مبانی نظری و پیشینه سازگاری اجتماعی و تحصیلی (فصل دو پژوهش)
در 51 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت docx
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی و فارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت docx
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
سازگاری
در لغت نامه دهخدا، سازگاری؛ موافقّت در کار، حسن سلوک و در مقابل ناسازگاری؛ بدسلوکی، بدرفتاری و سازگاری نکردن معنی شده است. وقتی میگوییم فردی سازگار است که پاسخ هایی که او را به تعامل با محیطش قادر میکند،آموخته باشد و به طریقی قابل قبول با اعضای جامعه خود رفتار کند تا نیازهایی در او ارضا شود. روان شناسان همچنین سازگاری فرد را در برابر محیط مورد توجّه قرار دادهاند و خصوصیّاتی از شخصیت را بهنجار[1] می دانند که موجب سازگاری فرد با محیط خود میگردد، یعنی با دیگران در صلح وصفا زندگی کند و جایگاهی در جامعه برای خود به دست آورد.بعضی دیگر از روان شناسان معتقدند که اگر لغت سازگاری در معنای همنوایی با اعمال و اندیشههای دیگران اعمال شود، دیگر نمی توان توصیفی از شخصیّت سالم به عمل آورد،آنها بیشتر بر ویژگی های مثبتی مانند فردیت،آفرینندگی و شکوفایی استعدادهای بالقوه تأکید دارند.سازگاری را میتوان، ثبات عاطفی و جسارت در روابط اجتماعی ونیز علاقه به تحصیل در فرد دانست که به صورت عاطفی، اجتماعی و آموزشی دیده میشود.به هرحال سازگاری یعنی تطبیق یا وفق دادن شخص نسبت به محیط، مثلاً وقتی میگوییم یک فرد نسبت به محیط سازگار است،یعنی در گروهی که به آن متعلق است سازگارشده است. ورشل و گوتالز[2] (1989)ضمن اعتقاد به پیچیده و سخت بودن ارائه تعریفی مورد توافق ازسازگاری درجایی، به طور کلی چنین می نویسند:سازگاری عبارت است از وظیفه روزمره ما درکنارآمدن با خود، محیط خویش و کسانی که با آنان در ارتباط هستیم. در ادامه این فرایند را مشتمل میدانند بر:
1) یادگیری و درک کردن پیرامون خود و محیط اجتماعی و مادی خویش.
2)به کارگیری اطلاعات برای تنظیم اهداف واقعی.
3)استفاده از توانایی هایی جهت کنترل محیط و سرنوشت خود، تا آنجایی که بتوانیم به اهدافمان نایل آئییم.
4)حساسیت داشتن نسبت به نیازها و دغدغه های سایرین، به گونه ایی که نقش مثبتی در زندگی داشته باشیم.
مفهوم سازگاری از زیست شناسی به حیطه روان شناسی وارد شده است.این مفهوم از اصطلاح زیست شناختی سازش، الگوگیری شده است.سازش به مجموعه کوشش هایی اطلاق می شود که یک نوع خاص از موجودات زنده، برای سازگار شدن یا ایجاد تغییر در محیط خود اعمال کنند. اما، انطباق یا سازگاری فرایند پویا است که در طی این فرایند ارگانیزم سعی میکند تا بین آنچه که انجام میدهد یا میخواهد انجام دهد و همچنین با آنچه که محیط و جامعه طلب میکند، توازن برقرار کند(ویتن، 2003).در معنا و تعبیر دیگر، سازگاری فرایندی است که در طی آن رفتارها، افکار و احساسهای خودمان و دیگران را میفهمیم وآن ها را تغییر میدهیم و در پرتوآن به حدی از تحول میرسیم که بروز راهبردهای مواجهای لازم ومفید برای مقابله با نیازها و چالشهای روزانه امکانپذیر میگردد. اکثررفتارها، افکارو احساسهای ما میتوان به محوری متشکل از جنبههای شخصیتی، اجتماعی و زیست شناختی مربوط دانست.یعنی بخشی از آن به ویژگیهای شخصیّتی یا دیگرخصوصیات روان شناختی، بخش دیگربه نیروها و فشارهای اجتماعی و بخش سوم، به بنیادهای زیست شناختی اختصاص دارد و تعیین کننده اساسی رفتارها، افکار و احساسات در یک موقعیت خاص، یکی از سه عامل مذکور خواهد بود؛ اگرچه ممکن است در بعضی موقعیّتها یا موارد نیز دو عامل همراه هم یا هر سه عامل به طور مشترک در تعامل با هم دیگر، رفتارها، افکار و احساسات را به وجود بیاورند و سازگاری فرد را تأمین کنند (آلن،1990).
سرعت زیاد در تغییرات جامعه و بروزتحولات تکنولوژیک، نیازها و خواستهای جدید را به و جود می آورد؛ نیازهای ایجاد شده، مجموعه ای از فشارهای روانی را بر فرد تحمیل می کند و سازگاری او را بر هم می زند. با وجود این، سازگاری ایجاد شده در یک موقعیّت، به معنی سازگاری در موقعیتهای دیگر نیست.به عبارت دیگرسازگاری موجود زنده دائم در حال تغییر است. ...
[1] normal
[2] Worchel and Goethals
...
2-4- سازگاری اجتماعی
در زندگی بسیاری از افراد بخصوص افرادی که در محیط های متنوّع، متراکم و صنعتی زندگی می کنند، سازگاری اجتماعی بسیار مهّم تر ازپاسخ به خواستها و نیازهای فیزیولوژیکی و جسمی است. انسان به همان اندازه که موجودی زیستشناختی است، موجودی اجتماعی نیز هست.در تعامل اجتماعی بین فرد و مردم و بین گروه هایی از مردم، لازم است تا بعضی از نیازهای اولیه برآورده شوند.از سوی دیگر اغلب مردم، در رقابت با یکدیگر کار می کنند و در بسیاری از موارد فقط به منظورجلب رضایت افراد دیگر فعالیّت میکنند.یک تفاوت عمده و اساسی در سازگاری فیزیولوژیکی و سازگاری با نیازهای اجتماعی مشهود است، وقتی که نیاز جسمانی برآورده نشودحیات انسان دچار مشکل میشود، امّا زمانی که انسان در نائل شدن به سازگاری اجتماعی شکست می خورد؛ حیات او ادامه می یابد و کماکان به سعی خود ادامه میدهد حتی اگر تلاشهای او بیتأثیر باشند یا ازکوششهای خود ناراضی باشد. بنابراین سازگاری نامناسب یا ناقص، نوعی چالش و تداوم فعالیتها را در مسائل اجتماعی نشان می دهد (شیفروشوبن [1]، 1956).
سازگاری و در رأس آن سازگاری اجتماعی یک مفهوم نسبی است و تحت تأثیر فرهنگها و اعتقادات از جامعه ای به جامعه دیگر فرق می کند. از طرفی رفتار آدمی تحت تأثیر عوامل مختلفی از جمله خانواده، دانشگاه، گروه همسالان و سایر عوامل اجتماعی قرار دارد و شخصیّت انسان در صورتی به کمال میرسد که بین او ومحیط پیرامونش تعادل و تعامل مناسبی صورت پذیرد.فشارهای اجتماعی به وضوح تأثیر فراوانی بر رفتار فرد دارد. از طرف دیگر انسان موجودی انعطافپذیر است. او نه تنها با محیط سازگار میشود، بلکه محیط را برطبق خواستههای خود دگرگون میکند.بنابراین سازگاری و هماهنگ شدن با خود و محیط پیرامون خود برای هر موجود زندهای حیاتی است، تلاش روزمره آدمیان جملگی بر حول سازگاری دور میزند. هر انسان هوشیارانه یا ناهوشیارانه می کوشد، نیازهای متنوّع و گاه متعارض خود را در محیطی که در آن زندگی میکند، برآورده سازد. در شکلگیری سازگاری اجتماعی عواملی چون شیوههای تربیتی، عوامل آموزشگاهی، رفتار والدین، ارزشها و اعتقادات حاکم، گروه همسالان، خانواده مؤثّر است.سازگاری به لحاظ روانشناسی؛ یعنی تطبیق با محیط به منظور رفع نیازهای فردی است.پورمقّدس(1367)، جریان سازگاری فرد را اینگونه بیان میکند، هرکس احتیاجات روانی دارد که باید برطرف نموده تا تعادل روانی برقرار سازد. از سازگاری اجتماعی تعاریف زیادی شده است.اسلبی و گورا[2] (1988؛به نقل از عابدینی،1381) سازگاری اجتماعی را مترادف با مهارت اجتماعی میدانند.از نظرآنها مهارت اجتماعی عبارت است از توانایی ایجاد ارتباط متقابل با دیگران در زمینه خاص اجتماعی، به طرق خاص که در عرف جامعه قابل قبول و ارزشمند است.در حالی که اسلاموسکی و داون[3] (1996)،سازگاری و مهارت اجتماعی را فرایندی میدانند که افراد را قادر میسازد تا دیگران را درک و پیش بینی کنند، رفتار خود را کنترل کنند و تعاملات اجتماعی خود را تنطیم نمایند.اجتماعی شدن یک فرایند دوجانبه ارتباطی میان فرد و جامعه است و در طول حیات انسان این فرایند در مقوله یادگیری و یاد دادن ادامه مییابد و سازگاری اجتماعی در قالب این فرایندها صورت میگیرد.به طور کلی موجود زنده برای ادامه حیات مفید خود به سازگاری با محیط پیرامون خویش نیازمند است.سازمان روانی وعملکردهای جسمانی ما به گونهای طرحریزی شدهاند که قادر باشند این انطباق و سازگاری را در سایه تفکّری صحیح برای ما به ارمغان بیاورند. ...
...
[1] Shaffer&Shoben
[2] Slubby&Guara
[3] Slomowski & Dunn
...
ادامه ي مطلب
امتیاز : |
|
طبقه بندی: ،
مبانی نظری و پیشینه سازگاری اجتماعی و تحصیلی (فصل دو) ,
مبای نظری احساس تعلق به مدرسه(فصل دو)
مبای نظری احساس تعلق به مدرسه(فصل دو) |
![]() |
دسته بندی | مبانی و پیشینه نظری |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 46 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 35 |
مبای نظری احساس تعلق به مدرسه(فصل دو)
در 35صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت docx
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت docx
قسمتهایی از متن مبانی نظری و پیشینه
احساس تعلق به مدرسه
در این بخش به مباحث مربوط به تعلق به مدرسه که شامل تعاریف، تحقیقات انجام گرفته و همچنین رویکردهای مربوط به این بخش و کارکردها و قابلیتهای آن پرداخته می شود.
احساس تعلق به مدرسه
انسان ها موجوداتی اجتماعی اند که از بدو تولد در یک مجموعه اجتماعی زندگی می کنند و نسبت به آن مجموعه احساس تعلق دارند. هر چه کودک بزرگتر می شود نسبت به والدین، محله، شهر، مدرسه و اعضای خانواده احساس تعلق بیشتری می کند. گذشته و تاریخچه زندگی یک فرد در مدرسه این احساس را قوی تر می کند و همین ویژگی های فردی مشترک با سایر دانش آموزان منجر به احساس تعلق بیشتر آنها می شود (فرهمندیان، 1387).
دانش آموزان در شرایطی که خود را با مدرسه بیگانه بدانند، هر چند در مدرسه حضور داشته باشند و درس بخوانند و از حقوق خود قانونی برخوردار باشند، اما با تعاریف اجتماعی دانش آموزان تلقی نمی شوند. دانش آموزی از دیدگاه اجتماعی زمانی تحقق می یابد که دانش آموزان نسبت به مدرسه و زیر ساخت های آن احساس تعلق کنند و در توسعه مدرسه شرکت جوید. قضاوت درباره احساس مسئولیت و مشارکت اعضای مدرسه در توسعه برنامه های مدرسه، فعالیت های فوق برنامه با ارزیابی و اندازه گیری شاخص احساس تعلق به مدرسه قابل تبیین و تحقق است (ناطق پور، 1389).
احساس تعلق در درجه نخست به معنای خاص و متمایز بودن، ثابت و پایدار ماندن، تداوم داشتن) و به جمع تعلق داشتن است. به عبارت روشن تر، انسان ها با احساس تعلق به جمع داشتن امنیت و آرامش لازم را برای زندگی کسب می کند (گل محمدی، 1381).
احساس تعلق به مدرسه به عنوان اعمالی که باعث سازگار شدن دانش آموز در انجام یک فعالیت یا مکان خاص می شود و به دنبال آن احساس وابستگی به افراد، موضوعات و محیط های مختلف را در پی دارد تعریف شده است. این اعمال باعث افزایش احساس راحتی، خوب بودن و کاهش اضطراب دانش آموز می شود (کارچر[1]، 2003).
احساس تعلق زمینه ساز تصمیم گیری های فرد درباره تنظیم ارتباط خود با محیط و یا امر خاصی است. همچنین تعلق زمینه های همکاری و مشارکت در تحولات اجتماعی را فراهم می آورد. بنابراین احساس تعلق نتطه فرایندی است که طی آن فرد نسبت به مکان، شی، و یا امری احساس تعهد و مسئولیت پیدا می کند، به نوعی که موجب احساس مثبت نسبت به محیط و یا امر مورد نظر می شود (ناطق پور، 1389).
تعلق به مدرسه یعنی ادراک دانش آموزان از اینکه در محیط مدرسه توسط همکلاسی ها مورد پذیرش و حمایت واقع می شوند و در نتیجه رضایت و تعلق به مدرسه دارند ( روسر[2]، 1996).
با توجه به اینکه مفهوم احساس تعلق به مدرسه دارای کاربردهایی در حیطه های مختلفی از علوم مانند جامعه شناختی، روانشناسی و پزشکی می باشد، لذا تعاریف متعددی از احساس تعلق به مدرسه وجود دارد و توافق چندانی روی مفهوم آن وجود ندارد. تعاریف موجود درباره احساس تعلق به مدرسه به چندین دسته تقسیم می شود که یکی از عمومی ترین دسته ها تعاریف زیست بوم شناسانه با مبتنی بر بعد اجتماعی است.
1- Karcher
[2] - Roser
...
قسمتی از منابع:
منابع فارسی
آرگایل، مایکل(2006). روانشناسی شادی. ترجمه: حمید نشاط دوست و همکاران، 1383. اصفهان: انتشارات جهاد دانشگاهی، چاپ اول.
الیس، آلبرت (2007). احساس بهتر، بهتر شدن، بهتر ماندن (ویراست ششم). ترجمه مهرداد فیروز بخت. (1391). تهران: نشر رسا.
امیر حسینی، خسرو.( 1378). مهارت های اساسی زندگی سالم. تهران: نشر عارف کامل.
اسلامی نسب، علی.( 1373). روانشناسی سازگاری. تهران: انتشارات دانشگاه آزاد.
باران،ح (1390). مقایسه ی انگیزش تحصیلی و اشتیاق به مدرسه در دانش آموزان با و بدون اختلال یادگیری. مجله ناتوانی های یادگیری. دوره 3 شماره 4.
برنز، دیوید. از حال خوب به حال بد، ترجمه: قراچه داغی، مهدی (1383). انتشارات آسیم.
برخوری، حمید؛ رفاهی، ژاله؛ فرح بخش، کیومرث (1389). اثر بخشی آموزش مهارتهای مثبت اندیشی به شیوه گروهی بر انگیزه پیشرفت، عزت نفس و شادکامی دانش آموزان پسر سال اول شهرستان جیرفت. نشریه: رهیافتی نو در مدیریت آموزشی. دوره دوم. شماره 5. از ص 131 تا ص 144.
بیانی، علی اصغر؛ کوچکی، عاشور محمد؛ بیانی، علی( 1387). روایی و پایایی مقیاس به زیستی روانشناختی ریف. مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران، سال چهاردهم، شماره 2.
پشت مشهدی، مرجان؛ احمد آبادی، زهره؛ پناغی، لیلی؛ زاده محمدی، علی و رفیعی، حسن (1389). تعلق به مدرسه در گرایش به سوء مصرف سیگار، الکل و مواد مخدر در نوجوانان دبیرستانی شهر تهران. نشریه علوم رفتاری،
...
ادامه ي مطلب
امتیاز : |
|
طبقه بندی: ،
مبای نظری احساس تعلق به مدرسه(فصل دو) ,
مبانی و پیشینه پژوهش بازخورد سازمانی
مبانی و پیشینه پژوهش بازخورد سازمانی |
![]() |
دسته بندی | مبانی و پیشینه نظری |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 64 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 47 |
مبانی و پیشینه پژوهش بازخورد سازمانی
در 47 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی و فارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
بازخورد[1]
در هرنظام آموزشی از جمله کسانی که می توانند در کاهش یا افزایش بهره وری نظام آموزشی کاملا موثر باشند معلمان مدرسه هستند. بسیاری براین باورندکه معلمان می توانند روی انگیزش دانش آموزان اثربگذارند. درتعیین نحوه ی تدریس وکار با دانش آموزان، معلمان می توانند تعاملات کلاسی رابه گونه ای تنظیم کنند که روی دانش آموزان اثرات مختلفی داشته باشند. باوجود اثر انکار ناپذیر معلمان، خیلی وقت نیست که محققان راه های فراوانی راکه معلمان می توانند روی انگیزش دانش آموزان اثر بگذارند شناخته اند. درگذشته نقش معلمان رادر این زمینه بسیار محدود می پنداشتند. روش اصلی معلمان برای ایجاد انگیزش در دانش آموزان دادن پاداش هایی از قبیل نمره ، امتیاز ،تشویق و...بوده است. این دید گاه که از نظریه ی شرطی سازی عامل اخذ شده بود امکان انگیزش رادرمحیط قرارمی داد. هدف نهایی چنین نظامی این بود که دانش آموزان فعالانه درفرآیندیادگیری شرکت کنند. معلم مطالب راتنظیم می کرد دانش آموزان پاسخ می دادند و پاداش می گرفتند به این ترتیب برای یادگیری ،نیاز به تعامل زیادی بامعلمان نبود (کلر[2]،2006). شواهدی که ازمنابع گوناگون به دست آمده این نقش معلمان راتغییرداده است .
رویکردی که نشان داده است می تواند به خوبی برآورد کندکه آیا دانش آموزان به اهداف و استاندارد های مشخص شده رسیده اند یا نه رویکرد انجام ارزشیا بی های تکوینی همراه با ارائه بازخورد های مناسب است (اورسماند،مری و ریلینگ،[3] ،2002). امتحانات و ارزشیابی های تکوینی بسیار سودمند و موثر هستند زیرا به خوبی آشکار می کنند که دانش آموزان چه خطاهایی دارند و برای رسیدن به عملکرد مطلوب چه نیازهایی دارند. (اورسماند،مری و ریلینگ، 2002).
معلمان معمولاً از طریق دادن اطلاعاتی به دانش آموزان در رابطه با این که چرا یادگیری مهم است و چگونه به آن ها درانجام تکالیف مختلف کمک خواهد کرد، در دانش آموزان انگیزش ایجاد می کنند تابه مطالب توجه کنند و اطلاعات رابرای یادآورهای بعدی سازمان دهی ومرور ودرصورت لزوم از آنها استفاده کنند. یکی از فعالیت هایی که معلم می تواند در فرایند یاددهی یادگیری انجام دهد مقولۀ ارزشیابی است، که به بازخورد عملکرد روزانه و مرور گاه به گاه گفته می شود. ...
[1] - Feedback
[2] - Keller
[3] - Orsmond, P., Merry, S. & Reiling, K
...
7 اصل اساسی در ارائه ی بازخورد اصلاحی موثر:ضمن تسهیل راهبردهای یادگیری خودتنظیم:
بازخورد موثر به طور گسترده بدین شکل تعریف شده است؛ هر چیزی که ممکن است توانایی دانش آموزرا برای این که خودکارآمدی بیشتری داشته باشند و در زمینه ی استفاده ی بهتر از راهبردهای یادگیری خودتنظیم عملکرد مناسب تری داشته باشد افزایش دهد(باتلر و وین[1]،1995). یافته های پژوهشی زیادی که درباره ی بازخورد صورت گرفته منجر به ایجاد7 اصل اساسی در ارائه ی بازخورد شده است که معلم باید هنگام ارائه بازخورد آن ها را مدنظر داشته باشد تا بیشترین تاثیر راروی خودکارآمدی و استفاده از راهبردهای یادگیری دانش آموزان بگذارد (نیکول و دیک[2] ،2006).
7اصل
1- ارائه ی توضیحات روشن و رسا مبنی بر این که عملکرد مناسب کدام است(بر حسب اهداف،معیارها و استانداردهای مشخص و پذیرفته شده)
2- تسهیل و توسعه ی فرایند خودارزیابی (خود واکنشی ) در جریان یادگیری و تسهیل استفاده از راهبردهای فراشناختی
3- انتقال اطلاعات با کیفیت خوب(اطلاعات کیفی خوب) از جانب معلم به دانش آموز درباره ی نحوه و میزان یادگیری دانش آموز
4-ارائۀ تشویق های سازنده ی معلم و تاکید بر نقش سایر دانش آموزان در جریان یادگیری دانش آموز
5- تاثیر باورهای انگیزشی مثبت مشوقانه؛عزت نفس و خودکارآمدی
6- دادن زمان کافی به دانش آموز جهت پر کردن شکاف بین عملکرد فعلی و مطلوب
7- ایجاد و فراهم کردن اطلاعاتی برای معلم که می تواند در شکل دهی و نحوه ی تدریس او موثر باشند
پیشینه و یافته های پژوهشی مرتبط با هر یک از 7اصل بالا:
- در باب اصل 1
ارائه ی توضیحات روشن و رسا مبنی بر این که عملکرد مناسب کدام است(بر حسب اهداف،معیارها و استانداردهای مشخص و پذیرفته شده)
دانش آموزان به طور عمده به آن دست از اهداف می رسند و در رسیدن به آن دسته از استانداردهاموفق ترند که از قبل مشخص شده اند (سادلر ،1989؛ بلاک و ویلیام 1998).
هانس[3](1997)، نورتون(1990) در پژوهش های خود نشان دادند که؛ در کلاس های درسی که معلمان قبل از شروع مباحث درسی اهداف را بیان کردند به نسبت کلاس هایی که چنین کاری انجام نمی شد دانش آموزان در رسیدن به اهداف عملکرد بهتری داشتند و همچنین دانش آموزان از راهبردهای یادگیری خود تنظیم به مراتب بیشتر وبهتر استفاده می کردند.
پژوهش های زیادی نشان داده اند که یکی از بهترین راهکارها برای آگاهی دانش آموزان از اهداف و معیارها ی موردنظر نوشتن آنها در ابتدای درس پای تابلو است(هانسل،1997) در حالی که پژوهش های دیگر نشان دادند که بیان کردن اهداف به شکل کلامی برای دانش آموزان کفایت می کند (راست،پریس و دانووان[4]،2003). ...
[1]- Butler, D.L. & Winne, P.H
[2] - Nicol, D., J., & Dick, S
[3]- Hounsell, D
[4] - Rust, C., Price, M. and O’Donovan, B
ادامه ي مطلب
امتیاز : |
|
طبقه بندی: ،
مبانی و پیشینه پژوهش بازخورد سازمانی ,
مبانی نظری و پیشینه پژوهش اثربخشی سازمانی
مبانی نظری و پیشینه پژوهش اثربخشی سازمانی |
![]() |
دسته بندی | مبانی و پیشینه نظری |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 68 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 57 |
مبانی نظری و پیشینه پژوهش اثربخشی سازمانی
در 57 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی و فارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
تعریف و مفهوم اثربخشی سازمانی
اثربخشی سازمانی یک مفهوم واحد و منفرد نیست، بلکه موضوعی بسیار پیچیده است که مشتمل بر ترجیحات و انتظارات متفاوتی میباشد (کاتسیکی و همکاران[1]، 2011). اثربخشی سازمانی روشی است که سازمانها چگونگی تحقق موفقیتآمیز ماًموریتهایشان را از طریق راهبردهای سازمانی مورد ارزیابی قرار میدهند (کیو و لین[2]، 2011). به عبارت سادهتر اثربخشی سازمانی، معمولاً در قالب میزان یا درجهای است که در آن، یک سازمان اهدافش را به دست میآورد (کیم و همکاران[3]، 2011).
دیدگاه برخی از صاحبنظران در مورد اثربخشی:
اتزیونی[4] (1964) معتقد است اثربخشی واقعی یک سازمان خاص به وسیله درجه و میزانی که سازمان به اهدافش دست مییابد، تعریف میشود.
پرایس[5] (1968) اثربخشی را به عنوان درجه و میزان دسترسی به اهداف تعریف نمود.
پیتر دراکر (1974) اظهار میدارد که اثربخشی در واقع انجام صحیح کارها است.
ففر و سالانسک[6] (1978) اثربخشی را درجه و میزانی که سازمانها نیازها را برآورده میسازند و یا ارضاء معیارهای ارزیابی افراد خارج از سازمان نسبت به سازمان، تعریف میکنند.
کوئین و روباف[7] (1983) در قالب مدلهای روابط انسانی، سیستم باز، هدف عقلایی و فرایند داخلی، اثربخشی سازمانی را تعریف مینمایند. از دید مدل روابط انسانی با ابعاد انعطاف و کانون توجه داخلی، سازمان با ابزار انسجام و روحیه در پی هدف رشد منابع انسانی است. در مدل سیستم باز با ابعاد انعطاف و کانون توجه خارجی، سازمان با ابزار انعطاف و آمادگی به دنبال اهداف رشد و کسب منابع است. در مدل عقلایی با ابعاد کنترل و کانون توجه خارجی، سازمان با ابزار برنامهریزی و هدفگذاری به دنبال اهداف بهرهوری و کارایی است. در مدل فرایند داخلی با ابعاد کنترل و کانون توجه داخلی، سازمان با ابزار مدیریت اطلاعات و ارتباطات در پی اهداف ثبات و کنترل میباشد.
رابینز (1990) اثربخشی سازمانی را به عنوان میزان یا حدی که یک سازمان اهداف بلند مدت و کوتاه مدت خود را تحقق بخشیده و همچنین حدی که توانسته است ذینفعان استراتژیک خود را شناخته و خواستههایشان را برآورده کند تعریف میکند (رابینز، ترجمه الوانی و دانایی فرد، 1391).
هوی و میسکل ( 1994) اثربخشی را این گونه تعریف کردهاند: توانایی مدیر برای داشتن موقعیت ممتاز در مذاکرات با محیط خود برای کسب منابع کمیاب و با ارزش. در این تعریف برای اثربخش بودن به رقابت در کسب منابع با ارزش و مذاکره با محیط اشاره دارد (عباسزادگان، 1382).
دفت (1998) اثربخشی سازمانی عبارت است از درجه یا میزانی که سازمان به هدفهای موردنظر خود نایل میآید. اثربخشی مفهومی کلی دارد و به صورت ضمنی دربر گیرنده تعدادی از متغیرهاست. هنگام تعیین اثربخشی سازمان، حدود یا میزانی که هدفهای چندگانه تأمین شدهاند، سنجیده و مورد قضاوت قرار میگیرد (دفت، ترجمه پارساییان و اعرابی، 1391).
لژینو و واس[8] (2009) اثربخشی را درجه و اندازهای که اهداف نهایی سازمان با توجه به برخی محدودیتها تحقق پیدا کند میدانند، که نقش مهمی در توسعه سازمانی ایفا میکند.
اثربخشی دارای سطوح فردی، گروهی، سازمانی میباشد.
اثربخشی فردی
سه دیدگاه در مورد اثربخشی شناسایی و مشخص شده است. اساسیترین سطح اثربخشی فردی است. اثربخشی فردی بر عملکرد وظیفهای کارمند یا اعضای خاص یک سازمان تاًکید میکند مدیران بهطور روزانه اثربخشی فردی را از طریق فرایندهای ارزیابی عملکرد که مبنایی برای افزایش حقوق، ترفیعات و سایر پاداشهای قابل دسترسی در سازمان هستند، ارزیابی میکنند. کارمندان اغلب در گروهها کار میکنند و این دیدگاه دیگری در زمینه اثربخشی ایجاد میکند (گیبسون[9] 1992 به نقل از مجیدیان، 1389).
اثربخشی گروهی
دیدگاه دیگر اثربخشی گروهی است. اثربخشی گروهی مشارکت تمام اعضای سازمان است. گروه اثربخش، گروهی است که سطوح عالی عملکرد کاری و حفظ و نگهداری نیروی انسانی را طی زمان کسب کند. ....
[1]. Katsikea and et al
[2]. Qiu and Lin
[3]. Kim et al
[4]. Etzion
[5]. Price
[6]. Pfeffer and Salancik
[7]. Quinn and Rohrbaugh
[8]. Lejeune and vas
2. gibsoon
...
روشهای نوین برای اثربخشی سازمانی
در این روشها چندین شاخص اثربخشی در یک چهارچوب منحصر بهفرد ادغام میشوند.
1- روش مبتنی بر تأمین رضایت گروههای ذینفع[1]:
جدیدترین دیدگاه ارائه شده در خصوص اثربخشی سازمانی رویکرد ذینفعان استراتژیک است. از این دیدگاه، سازمانی اثربخش است که خواستههای عوامل محیطی خود را که تداوم حیات سازمان مستلزم حمایت آنها است، برآورده کند. گروه ذینفع یکی از گروههای داخل یا خارج از سازمان یا سازمان دیگری است که در عملکرد سازمان نقش و سهمی دارد (رابینز، ترجمه الوانی و داناییفرد، 1391). تعیین میزان رضایت این گروهها به عنوان شاخص عملکرد سازمان به حساب میآید. هریک از این گروههای ذینفع، برای محاسبه اثربخشی دارای شاخص ویژهای میباشد. زیرا، منافع ویژهای در سازمان دارد. برای تعیین اینکه آیا سازمان از دیدگاه یک گروه خاص عملکرد خوبی داشته است یا خیر باید روی آن گروه تحقیق کرد. مزیت روش مبتنی بر رضایت گروههای ذینفع این است که در اجرای روش مزبور با دیدگاه بسیار وسیعتری به اثربخشی سازمان توجه میشود و عوامل محیطی و درون سازمانی مورد ارزیابی قرار میگیرند. (دفت، ترجمه پارساییان و اعرابی، 1391). این دیدگاه از آنجایی که به عوامل محیطی توجه میکند، شبیه دیدگاه سیستمی است. اما تفاوت آنها در این است که دیدگاه عوامل یا حوزههای استراتژیک- همانطور که از عنوانش پیداست - صرفا میخواهد خواستههای کسانی را که در محیط سازمان قرار داشته و میتوانند بقای سازمان را تهدید کنند را برآورده نمایند. دلیلی ندارد همه عوامل محیطی در نظر گرفته شود، تنها عواملی در نظر گرفته میشود که دارای نیروی قوی بر سازمان هستند و میتوانند تداوم و حیات سازمان را به خطر بیاندازند (دفت، ترجمه پارساییان و اعرابی، 1385).
2- روش مبتنی بر ارزشهای رقابتی[2]:
دو پژوهشگر به نامهای رابرت کویین و جان رورباخ[3] شاخصهای عملکرد مختلف را که مورد استفاده مدیران و پژوهشگران قرار میگیرد در هم ادغام کردند و برای تعیین اثربخشی سازمان روشی را به نام روش مبتنی بر ارزشهای رقابتی ارائه کردند. در اجرای این روش یک گروه متخصص فهرستی جامع از شاخص های عملکرد تهیه کردند و به آنها نمره دادند (دفت، ترجمه پارساییان و اعرابی، 1391). ...
...
[1]. Satisfaction interest group approach
[2]. Competing values approach
[3]. Robert Quinn and John Rohrbaugh
...
پیشینه داخلی و خارجی پژوهش
پیشینه داخلی
با توجه به محدود بودن پیشینه داخلی در رابطه با موضوع این پژوهش متغیرهای تحقیق به طور جداگانه مورد بررسی قرار گرفت لذا پژوهشهایی در رابطه با سازمان یادگیرنده و اثربخشی سازمانی صورت گرفته که در ذیل بیان شده است:
رستهمقدم (1383) پژوهشی تحت عنوان" مطالعه دانشگاه علامه طباطبائی به عنوان سازمان یادگیرنده از دید مدیران" انجام داده است. که این پژوهش از نوع توصیفی – زمینهیابی بوده و جامعه آماری آن کلیه مدیران گروههای آموزشی و رؤسای دانشکدهها که 44 نفر بوده است، میباشد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که در کلیه ابعاد سازمان یادگیرنده، بین وضعیت موجود و مطلوب دانشگاه تفاوت معنیداری وجود دارد.
حاجعلی (1388) پژوهشی تحت عنوان "بررسی رابطهی بین مدارس یادگیرنده و اثربخشی سازمانی در دبیرستانهای دولتی دخترانه شهر تهران" انجام داده است. جامعه آماری آن 8187 نفر بوده است که نمونههای آن بر مبنای نمونه گیری طبقهای نسبتی 409 انتخاب شدند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بین سازمان یادگیرنده و اثربخشی سازمانی رابطهی مثبت و معناداری وجود دارد. و از بین مؤلفههای سازمان یادگیرنده، نیروی انسانی بیشترین قابلیت را برای سنجش اثربخشی سازمانی داراست. ...
ادامه ي مطلب
امتیاز : |
|
طبقه بندی: ،
مبانی نظری و پیشینه پژوهش اثربخشی سازمانی ,
مبانی و پیشینه نظری خود تنظیمی یا خود نظم دهی
مبانی و پیشینه نظری خود تنظیمی یا خود نظم دهی (فصل دوم پژوهش) |
![]() |
دسته بندی | مبانی و پیشینه نظری |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 56 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 43 |
مبانی و پیشینه نظری خود تنظیمی یا خود نظم دهی (فصل دوم پژوهش)
در 43 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی و فارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
خودتنظیمی:
در رویکردهای شناختی- رفتاری، تاکید بر ترغیب دانشآموزان به وارسی، اداره و تنظیمکردن رفتار خود است. تا اینکه به آنان اجازه دهند تا بهوسیله عوامل بیرونی کنترل شوند. در بعضی از مجامع، این روش "اصلاح شناختی رفتار" نامیده شده است. رویکرد شناختی رفتار هم از روانشناسی شناختی(با تاکیدش بر اثرات تفکر بر رفتار) و هم از رفتارگرایی(با تاکیدش بر فنون تغییر رفتار) نشأت میگیرد. رویکردهای شناختی رفتار سعی میکند تا بدفهمیهای دانشآموزان را تغییر دهند، مهارتهای کنارآمدن وی را تقویت نمایند، خود- کنترلیشان را افزایش دهند و خود انعکاسی سازنده را تشویق کنند(دوم ژان[1]،2002، ترجمه بیابانگرد،1384).
مفهوم خودسازماندهی یا یادگیری خودتنظیمی، یکی از مفاهیم مورد تاکید نظریه شناختی-اجتماعی بندورا است. یادگیری خودتنظیمی یک سازه مهم در تعلیم و تربیت است که دورنمای جدیدی را در یادگیری ارائه مینماید. اولین بار، اصطلاح خودتنظیمی توسط بندورا [2]در دهه1960مطرح گردید( به نقل ازکدیور،1380). اصطلاح خودتنظیمی در یادگیری از سال 1980معمول شده است، چون از آن زمان به بعد شکلگیری خودتنظیمی دریادگیری و مسئولیت و تعهد نسبت به یادگیری در دانشآموزان تاکید شده است(به نقل از ارجی، 1385).
3-3-1) خود تنظیمی رفتار:
نظریههای خودتنظیمی رفتار ریشه در نظریه های اجتماعی- شناختی رفتار دارند. خودتنظیمی رفتار شامل سه فرایند است(بندورا، 1991):
1-خودنگری یاخود بازنگری
2-خودسنجی یا خود داوری
3-خود واکنشی یا خود مشوقی
خودنگری(خودبازنگری): قبل از این که بتوانیم رفتاری را تغییر دهیم باید نسبت به آن آگاهی داشته باشیم. هر چه بتوان رفتار خود را منظمتر بازنگری کرده، سریعتر می توان خودآگاهی بهدست آورد. اگر در عملکرد خود دقیق شدیم، اهدافی را انتخاب میکنیم که منجر به پیشرفت تدریجی میشوند.
خودسنجی(خودداوری): در این مرحله تصمیم میگیریم که آیا بیـن آنچه هستیم یا آنچه میخواهیم باشیم و ملاکهای شخصی همخوانی وجود دارد یا نه؟ منشأ ملاکهای شخصی را می توان در اطلاعاتی جستجو کرد كه در مورد افراد دیگر کسب میکنیم. بر اساس نظریه شناختی- اجتماعی، بیشتر افراد دانش قابل ملاحظهای درباره بهترین شیوه کار برای بدست آوردن نتیجهای خاص دارند؛ اما، درباره نتیجه کاری که مشغول آن هستند،آگاهی ندارند و افراد وقتی از نتـایج کار خود آگاه می شوند، می توانند درباره تغییر رفتار خود تصمیم بگیرند.
خود واکنشی (خود مشوقی):
خودواکنشی معمولا با واکنشهای عاطفی همراه است. وقتی کاری خوب پیش میرود یا هدفی در دسترس قرار میگیرد، معمولا انسان احساس شادمانی و رضایمندی میکند. اماوقتی شکست میخورد یا عملکرد ضعیفی نشان میدهد، معمولا خلق منفی یا نارضایتی را تجربه میکند. کسانی که موفق به خودنظم بخشی رفتاری شوند، با سلسله اعمال از پیش تعیین، مانند آنچه برای هدفشان مورد نیاز است، به صورت مؤثری از خود مشوقی استـفاده میکنند.
یادگیری خودتنظیمی:
خودتنظیمی،"تولید و هدایت اندیشه، هیجانها و رفتارها توسط خود فرد بهمنظور رسیدن به هدف است"(سانتروک[3]، 2004، ترجمه سیف، 1389). گرین و آزودو[4](2007، ترجمه سیـف، 1389) میگویند: " اگرچه بر سر تعریف خودتنظیمی در میان صاحب نظران اختلاف نظر وجود دارد، اما همه آنها بر این باورند که یادگیرندگان خودتنظیم جو فعال هستنند و به کمک نظارت و راهبرد، یادگیری خود را بطور مؤثر تنظیم میکنند." ....
[1] - Doom Jaan
[2] -Bandura
[3] -Suntrook
[4] -Green & Azvedo
...
نظریهها و الگوهای یادگیری خودتنظیمی:
نظریه ویگوتسکی:
پژوهشگران اجتماعی- فرهنگی، انتقال از تنظیم توسط دیگری به خود خودتنظیمی را از طریق چهار مرحله اصلی تبیین میکنند(ویگوتسکی، 1981).
اولین مرحله، میتواند به وسیله محدودیتهای درک یادگیرنده از تکلیف و تنظیمهای بزرگسال دیگر یا فرد با تجربهتر فهمیده شود. یادگیرنده و فرد مجربتر دیگر، از طریق گفتار، نمادها و بازنماییهایی که با تعریف یادگیرنده از موقعیت پیوند میخورد، درک مشترکی را گسترش میدهند.
در طی دومین مرحله، یادگیرندگان بهصورت موفقیتآمیز و از طریق ابزارهای میانجی، شروع به مشارکت در ارتباط میکنند، و پیـوندهایی را بیـن سخن بزرگـسال و موقـعیت تکلیـف برقرار میسازند. در این مرحله، بهعنوان نمونه، یادگیرنده با هدایت یک بزرگسال، برای درک و تکمیل تکالیف، شروع به تمرین نمادها و بازیها میکـنند. حال، درک آنان به موقــعیت تکلیف، محدود میشود و مسئولیت تنظیم رفتار هنوز برعهده بزرگسال است.
در سومین مرحله تنظیم، از نقش و کارکرد ابزارهای میانجی که آنها را قادر میسازد تا تکالیف را بهطور مستقلانه و با مسئولیت بیشتر انجام دهند، آگاه میشوند. با این وجود تنظیمشان هنوز وابسته به راهنمای بزرگسال است. برای مثال، یادگیرندگان میتوانند سؤالات یا مثالهایی به منظور کمک به درک خود و تکمیل تکالیف با راهنمایی بزرگسال، تولید کنند.
در مرحله آخر، از طریق تعامل اجتماعی، استفاده از ابزارهای فرهنگی به بخشی از سازمان درونی یادگیرنده تبدیل میشود.در این مسیر، آنها شروع به کسب مسئولیتهای ارتباطی و تنظیمی از افراد با تجربه تر دیگر میکنند و سعی در رشد صلاحیت خودتنظیمی خود هستند.
در حالی که هدف نهایی، خودتنظیمی است، پژوهشگران اجتماعی- فرهنگی از اصطلاحاتی مانند یادگیری انطباقی، یا تنظیم اشتراکی به منظور تاکید بر نقش تعاملات جاری میان افراد و بافت، در رشد خودتنظیمی استفاده میکنند. برای مثال، مدل تنظیم اشتراکی به مسئولیت مشترک میان معلمان و دانشآموزان در استقرار و نگهداری روابطی که خودتنظیمی را ارتقا میدهند، تاکید می کند. در این مدل، مسئولیت دانش آموزان در این است که جهان اجتماعی چندگانه و اهداف را سازمان میدهند؛ در حالیکه، معلمان مسئول تدارک حمایت سکوسازی و فرصتهایی هستند که میانجی تنظیم دانشآموز است(ترنر[1]، 2002، به نقل از مردعلی، 1387). ....
[1] Turner
ادامه ي مطلب
امتیاز : |
|
طبقه بندی: ،
مبانی و پیشینه نظری خود تنظیمی یا خود نظم دهی ,